آشنایی با سیره پیامبر (ص)، یکی از منابع معرفت اسلام و قرآن است، چرا که سیره آن حضرت، ترجمان قولی و عملی قرآن است. وانگهی، سبک رفتار و محتوای گفتار، سکوت در برابر اعمال دیگران و امضای سنت های اجتماعی و مردود دانستن آنها برای همه مسلمانان، حجت شرعی و درس دینی می باشد که باید آنها را عملیاتی سازند.

 

بر خلاف پندار بعضی از مسلمان ها که تا سخن از شیوه رفتار پیامبر و یا ائمه دین به میان می آید می گویند: آنها معصوم اند و ما کجا، آنها کجا، باید گفت: این انگاره، سخن نادرستی است؛ کار پاکان، سرمشق عملی ما و به مثابه تشریح و بیان عملی دین است. بنابر این لازم است آن بزرگواران را الگو قرار دهیم و بر طبق رفتار آنان سلوک نماییم، چرا که آنها با تمام امتیازاتی که دارند، از جنس بشرند و مانند دیگران زندگی می کنند.

 

پیش از بیان گوشه هایی از سیره پیامبر اعظم (ص)، شایسته است معنای «سیره» شکافته و شناخته شود.

 

سیره در لغت و اصطلاح

سیره در زبان عربی از ماده «سِیْر» است و «سِیْر» یعنی حرکت، سیر کردن و راه رفتن. «سیره» بر وزن فِعْلَه است و فِعله در ادبیات عربی بر نوع ماده اش دلالت می کند. بر این اساس، سیره یعنی نوعی سلوک و راه رفتن؛ همانند «جِلْسَه» که بر نوعی نشستن اطلاق می شود. آن چه مهم است، شناختن سبک رفتار پیغمبر است نه مجرد بیوگرافی وی. اغلب کتاب هایی که نویسندگان سنّی و شیعه درباره سیره نوشته اند، سیر و حرکت رسول (ص) است، نه سیره و شیوه عملی آن حضرت؛ مثلاً کتاب «سیره حلبی» سیر است نه سیره؛ یعنی در زمینه رفتار پیغمبر نوشته شده، نه سبک رفتار او.

 

در توضیح و تبیین گفتار فوق، نوشته پیش رو، راهنماست.

 

امام علی (ع) و معاویه هر دو ت مدار بودند اما سبکشان در ت فرق می کرد. معاویه اهل حیله و نیرنگ بود ولی امام علی (ع) طبق سیره رسول اکرم (ص)، عدالت، مساوات، صداقت و صراحت را به کار می گرفت. آن حضرت در نهج البلاغه می فرماید: «به خدا سوگند، معاویه از من زیرک تر و ت مدارتر نیست؛ او حیله و نیرنگ به کار می برد و فسق و فجور می کند. اگر نیرنگ و حیله، ناپسند نبود، بی گمان من ت مدارترین مردم به این سبک بودم. .»(1)

 

سپس می فرماید: «من چگونه ت نیرنگ را در پیش گیرم که می دانم فریب و نیرنگ، عمل فاسقانه و فاجرانه و در سر حدّ کفر است و در قیامت هر غدّاری با پرچمی محشور می گردد.»(2)

 

نمونه هایی از سیره پیامبر اعظم (ص)

1 - رفتار با ن

رسول اکرم (ص) با آیات قرآن و سیره عملی خویش، عکس العمل مناسبی را در عصر جاهلیت از خود بروز دادند و به بانوان، شخصیت و حیات تازه ای بخشیدند و فرمودند: از دنیای شما سه چیز را دوست دارم: زن و عطر و نماز که نور چشم من است.

 

امام صادق (ع) درباره سیره آن حضرت می فرماید: «و کان رسول اللّه یسلّم علی النّساء و یردّون علیه السلام؛(3) خط مشی رسول خدا (ص) این گونه بود که به ن سلام می داد و آنان نیز پاسخ می دادند.»

 

رسول اکرم (ص) بارها به اصحابش می فرمودند: «الا خیرکم خیرکم لنسائه و انا خیرکم لنسائی؛(4) آگاه باشید بهترین شما کسانی اند که با زن ها نیکورفتار باشند و من برای زن هایم بهترین شما می باشم». و در حدیثی دیگر فرمودند: «انسان با شخصیت، زنش را محترم می شمارد ولی آدم پست آن را بی مقدار می داند.»(5)

 

از علائم خوش رفتاری آن حضرت با همسرانش این بود که در محیط خانه کار می کرد، لباس و کفش خود را می دوخت، گوسفند و شتر را می دوشید و در گرفتاری های خانوادگی آنان را یاری می کرد. گاهی که خدمت گزار خانه خسته می شد شخصاً گندم و جو را دستداس می کرد.(6)

 

2 - زندگی زاهدانه و متواضعانه

آن بزرگوار روی زمین غذا می خورد و مانند بندگان می نشست. هر کس دعوتش می کرد می پذیرفت، چه عبد و فقیر بود و چه ثروت مند و غنی، همواره دسته جمعی غذا میل می کردند و در هیچ کجا دیده نشد که پیامبر اجازه بدهد نیم خورده او را برای شفا بردارند، در حالت تکیه غذا نمی خوردند، سیر نشده از سر سفره بر می خاستند و خدا را حمد و سپاس می کردند.

 

3 - م با یاران

آن حضرت در امور مهم نظامی با اصحابش م و نظرخواهی می کرد و در آزاد کردن بعضی از بستگانش، رضایت مجاهدان را می طلبید. در جنگ «بدر» و «احد» شورای نظامی تشکیل داد و از فکر و نظر یارانش استفاده نمود، این در حالی بود که آنها عاشق فرمان بری از او بودند. این شیوه را بعضی از خلفای راشدین نیز بعد از آن حضرت پی گرفتند و با حضرت علی (ع) به شور می پرداختند، هر چند در برخی امور که با قدرتشان منافات داشت، آن را ترک می کردند.

 

4 - ایمان خالص

برخی از مردم خدا را با تردید می پرستند؛ یعنی آن گونه نیست که به تمام جهات و در هر حالی و موقعیتی که قرار دارند، خداپرست باشند، بلکه بسیاری از آنان برای دنیا و رسیدن به آمال مادی، خدا را پرستش می کنند. اگر خیری به آنها برسد خدای را سپاس می گزارند و دلشان آرام می گیرد، اما همین قدر که امتحان و آزمایش شوند و ضرری متوجه آنان گردد به آن پشت می کنند.(7)

 

اما سیره پیامبر از ایمان همه جانبه اش به خدا مایه می گیرد و در تمام احوال خدا را می پرستد، چه آن گاه که در شعب ابوطالب در محاصره دشمن و بایکوت اقتصادی قرار دارد و گرسنگی بچه ها، به ویژه فاطمه (س) جگر او را می سوزاند و چه آن زمان که در اوج قدرت بود؛ در هر حال، در نهایت اشتیاق، خدای را سپاس می گوید و ذره ای از ایمانش به او کم نمی شود.

 

5 - دوستی و مدارا با مردم

رسول معظّم (ص) مطابق جهان بینی اسلامی، بندگان خدا را مظهر آیات الهی می دانست و آنان را بسیار دوست می داشت و بر سعادت و هدایت آنها حریص بود. سختی های زندگی مادی و ضلالت و گمراهی قومش برای وی غم انگیز و مصیبت بار بود. به همین دلیل وقتی یک یهودی به دروغ ادعای طلب کاری می کند و او را از حرکت باز می دارد و عمامه اش را به گردن وی می پیچاند، آن حضرت عکس العمل خشونت باری نشان نمی دهد و اصحابش را نیز از تعرض به وی نهی می نماید و همین مهربانی، آن یهودی را شرم سار می کند به طوری که بی اختیار شهادتین را می گوید.(8)

 

امام سجاد (ع) در خطابه شورانگیز شام می فرماید: من فرزند آن رادمردی هستم که وقتی مردم پا بودند او هم پا راه می رفت و هنگامی که آنان کفش پوش شدند او هم نعلین برای خود انتخاب نمود.

 

وقتی در مکه و طائف پیشانی او را شکستند، پیامبر (ص) به جای نفرین، آنان را دعا کرد و فرمود: «بار پروردگارا! قوم من لیاقت دارند و نمی فهمند، آنان را هدایت فرما». در جنگ احد پیشانی اش را شکستند، از مکه اخراجش کردند، ولی پس از فتح مکه، از ابوسفیان ها گذشت و فرمود: «انتم الطلقا؛ شما آزاد هستید.»

 

از شعب ابوطالب که آزاد شد باز هم به سراغ مردم رفت و آنان را به اسلام دعوت کرد، چرا که او طبیب دل سوزی بود که به سراغ مریض هایش می رفت و به درمان آنان می پرداخت. اینها همه نشان دهنده شرح صدر و اوج مهربانی کسی است که هیچ گاه کینه کسی را به دل نگرفت و هیچ کسی را از خود نرنجاند.

 

به قول امام راحل (ره) «در شدت شفقت و رأفت آن بزرگوار بر همه عائله بشری همین بس که قرآن در آیات اول سوره شعراء می فرماید: «لعلّک باخعٌ نفسک الاّ یوا مؤمنین؛(9) ای رسول ما! تو چنان در اندیشه هدایت خلقی که می خواهی جان عزیزت را از غم ایمان نیاوردن آنان هلاک سازی.»

 

 

6 - عبادت و استغفار

درباره عبادت آن حضرت از طرق مختلف نقل شده است که چون وقت نماز می رسید چنان منقلب می شد که گویا از مدت ها قبل منتظر فرا رسیدن چنین وقتی بوده و در این حال نه او کسی را می شناخت و نه کسی او را.(10) به راستی همان گونه که خود بارها فرمود، نور چشمش در نماز و روزه بود: «قرة عینی فی الصلوة و الصیام».(11)

 

تقیّد به نماز و روزه یک حقیقت عملی و نظری برای آن حضرت محسوب می شد. روزی به ابوذر غفاری فرمود: ای اباذر! خداوند متعال نماز را محبوب دل من ساخته است، همان گونه که غذا را محبوب دل گرسنگان و آب را مطلوب تشنگان قرار داده است؛ ولی گرسنه و تشنه از غذا و آب سیر می شوند اما من هرگز از نماز سیر نمی شوم.(12) سنت رسول خدا (ص) در عبادت چنان بود که هر ماه سه روز را روزه می گرفت: 1 - پنج شنبه اول ماه که روز عرضه اعمال است؛ 2 - چهارشنبه اول از دهه دوم ماه که روز نحس مستمر و نزول عذاب است؛ 3 - پنج شنبه آخر ماه از دهه آخر که مجدداً روز عرضه اعمال می باشد.(13)

 

 

 


  ,سیره ,ص ,آنان ,خدا ,رسول ,و در ,آن حضرت ,را می ,او را ,خدا رامنبع

حضرت محمد(صل الله علیه و آله) در تورات

فهرست موضوعی قران مجید

وجود و ماهیت

وحدت مفهوم وجود2

سیره پیامبر گرامی اسلام (ص)

سیره پیامبر گرامی اسلام(ص) در ایجاد وحدت

تعریف دین20

مشخصات

آخرین جستجو ها

چاپ کاغذ دیواری سه بعدی تدریس خصوصی آیلتس پایه اول مجتمع شهید محبی خرید بهترین قطعات گریدر کوماتسو محرم 94 محرم 1394 دانلود مداحی محرم 94 کریمی بهداشت فاکس مووی هواکش صنعتی طرحان آذین آرین وب ایرانیان